یونس (پیامبر)

یونس
محل زندگی: نینوا در شمال عراق
دین: یکتاپرستی
تکرار نام در قرآن: ۴ بار
حوادث مهم: اقامت در شکم نهنگ
-
پیامبران حضرت محمد(ص)ابراهیمنوحعیسیموسیسایر پیامبران

یُونُس(ع) از پیامبران منسوب به بنی‌اسرائیل که به سبب ترک محل رسالتش به امر خدا طعمه نهنگ شد. محل رسالت یونس در منطقه نینوا در شمال عراق بوده است. وی پس از نافرمانی اهالی نینوا و وعده عذاب الهی قوم خود را ترک کرد.

پس از آنکه از برداشته شدن عذاب اهالی نینوا آگاه شد، برای آنکه او را در ماجرای محقق نشدن عذاب، متهم به دروغگویی نکنند از نینوا فاصله گرفت و خود را به دریا رساند و سوار بر کشتی شد. به دنبال هجوم نهنگ به کشتی، مسافران کشتی مصمم شدند یکی از سرنشینان را برای رهایی از نهنگ طعمه آن بکنند. یونس(ع) به سبب انتخاب در قرعه طعمه نهنگ شد. به امر خدا نهنگ آن را بلعید و در شکم خود جای داد.

یونس، در شکم نهنگ به درگاه خدا توبه کرد. وی ضمن ستمکار دانستن خود از خدا طلب بخشش کرد. به فرمان خدا نهنگ، یونس را در دریا رها کرد و او در ساحل دریا آرام گرفت. در قرآن به برداشته‌شدن عذاب قوم یونس و حوادثی که برای وی پس از خروجش از نینوا رخ داد اشاره شده است.

نام وی چهار بار در قرآن ذکر شده است و سوره یونس در قرآن به نام اوست. او را از نوادگان یعقوب(ع) دانسته‌‌اند. دوره نبوت یونس با فاصله زیادی پس از دوره سلیمان پیامبر(ع) بوده است.

بر اساس متون تاریخی و روایی پیامبر(ص) در گفتگوی با عَدّاس مسیحی شخصیت یونس را ستوده است. مدفن یونس در نینوا در شمال عراق یا در نزدیکی الخلیل در فلسطین گزارش شده است. دعای حضرت یونس برای نجات خویش از شکم ماهی به ذکر یونسیه شهرت دارد.

زندگی‌نامه

یونس بن مَتی از نوادگان یعقوب(ع) یا فرزندش بِنْیامین، معرفی شده است. از این‌رو او را از بنی‌اسرائیل دانسته‌اند.

در قرآن و منابع تاریخی به مقام رسالت وی تصریح شده است.

در انتساب نام متی به پدر یا مادرش اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند متی نام پدرش بوده است. برخی نیز متی را نام مادرش دانسته‌اند و معتقدند که عیسی بن مریم و یونس بن متی تنها پیامبرانی هستند که به مادرشان منسوب‌اند. برخی دیدگاه اول را قول مشهور دانسته‌اند. در پنج سوره قرآن از یونس یاد شده است. در سوره انبیاء از وی با لقب ذوالنون یعنی صاحب نهنگ یا همدم نهنگ یاد شده است.

محل رسالت

محل زندگی و بعثت او در ۷۸۰ قبل از میلاد در نینوا، شهری در نزدیکی موصل گفته شده است. نینوا شهری باستانی که در گذشته بسیار دور یکی از روستاهای موصل بوده است. رود دجله فاصله بین نینوا و موصل بوده است.

وعده عذاب اهالی نینوا

به فرمان خدا یونس به نینوا محل زندگی بت‌پرستان فرستاد. مردم را به توحید دعوت کرد اما نپذیرفتند. خدا به اهالی نینوا در صورت نپذیرفتن توحید وعده عذاب داد. با رد پذیرش توحید، تاریخ عذاب برای آنان مشخص شد. یونس(ع) تاریخ عذاب را به قوم خود اعلام کرد و با دیدن نشانه‌‌های عذاب از شهر خارج شد. پادشاه نینوا با مشاهده نشانه‌های عذاب که از جمله آنها پدیدآمدن ابری سرخ‌تر از آتش در آسمان بود مردم را جمع کرد. برای آنکه اعلام کند حاضر است به خدا ایمان بیاورد دستور داد یونس را احضار کنند. پادشاه از انکار دعوت یونس برای ایمان به خدا و دروغگو خواندن وی در گذشته اظهار پشیمانی کرد.

یونس پس از آنکه متوجه شد مردم برای ایمان به خدا دنبال او می‌گردند، به سبب آنکه مردم تا پیش از مشاهده نشانه‌های عذاب ایمان نیاورده بودند از ایمان آنان در آخرین لحظات به خشم آمد و راه دریا را پیش گرفت تا به وی دست پیدا نکنند.

مردم و پادشاه که از یافتن یونس برای ایمان به خدا او ناامید شده بودند از شهر بیرون آمدند. آنان همه چهارپایان خود را نیز بیرون آوردند. پادشاه به خدا گفت اگر فرستاده تو ما را رها کرد تو ما را رها نکن. اگر از پیامبر تو ناامید شدیم از تو ناامید نمی‌شویم.

سپس دستور داد بت‌ها آوردند و آنها را شکستند. پادشاه در ادامه دستور داد فرزندان را از مادرانشان جدا کردند. چهارپایان کوچک را از مادرانشان جدا کردند. از سویی مادران، فرزندان خود را صدا می‌زدند و از سوی دیگر فرزندان، مادران خود را طلب می‌کردند. افراد سالخورده رو به آسمان می‌گریستند و در نهایت همگان توبه کردند. این وضعیت فرشتگان را نیز تحت تأثیر قرار داد. بعد از چهار روز خداوند سایه عذاب را از اهالی نینوا برداشت.

در منابع تاریخی آمده است خداوند زمانی که اراده کرد قومی را عذاب کند حتی اگر در لحظه وقوع عذاب توبه کردند از آن صرف‌نظر نکرد جز قوم یونس که توبه آنان را پذیرفت. همچنانکه در آیه ۹۸ سوره یونس آمده است.

حوادث پس از خروج یونس از نینوا

پس از آنکه یونس از ماجرای برداشته شدن عذاب از قومش باخبر شد خشمگین شد. او سوگند خورد که به آن شهر برنگردد. یونس گمان می‌کرد به سبب نیامدن عذاب، وی را دروغگو بخوانند. او در این موقع خود را به دریا رساند. برای آنکه مردم برای فراگیری شریعت به دنبالش نیایند سوار بر کشتی شد. به نظر علامه طباطبایی از آنجا که قوم یونس، توبه کردند و ایمان آوردند؛ امّا یونس نسبت به ایشان صبر و تحمل نکرد و فقط عذابشان را از خدا خواست، خداوند هم بر او سخت گرفت و ماهی او را بلعید.

حمله نهنگ به کشتی یونس

نهنگی در وسط دریا برای گرفتن طعمه دور کشتی می‌گشت. سرنشینان کشتی با مشاهده این صحنه نگران شدند و به خدا پناه بردند. پس از آنکه دیدند نهنگ همچنان دور کشتی می‌گردد به یکدیگر گفتند بین ما کسی است که گناه بزرگی مرتکب شده است.

یونس با شنیدن این سخنان، خود را به عنوان گناهکار معرفی کرد و گفت که نهنگ به دنبال او است برای همین از مردم خواست که وی را به دریا بیاندازند تا طعمه نهنگ شود تا کشتی از خطر حمله نهنگ در امان بماند. اما سرنشینان وقتی که متوجه شدند وی پیامبر است از این کار امتناع کردند. با حمله مجدد نهنگ به کشتی و درخواست مجدد یونس، آن‌ها تصمیم گرفتند برای انداختن یک نفر به عنوان طعمه نهنگ، قرعه بیاندازند. آن‌ها سه بار قرعه زدند و در هر مرتبه قرعه به یونس افتاد.

رفتن به کام نهنگ

پس از انتخاب یونس، وی خود را به داخل دریا انداخت. نهنگ دهان خود را باز کرد و یونس را بلعید. خدا به نهنگ امر کرد که یونس غذای او نیست و او را اذیت نکند. یونس نیز در شکم نهنگ به نماز ایستاد. در قرآن آمده است اگر یونس از نمازگزاران نبود تا قیامت در شکم نهنگ نگه‌ داشته می‌شد. درباره ماندن یونس در شکم ماهی از سوی مفسران در تفسیر نمونه سه احتمال مطرح شده ۱- هر دو زنده مى‌ماندند و يونس عليه السلام به صورت يك زندانى تا روز قيامت در شكم ماهى محبوس بود.۲- يونس عليه السلام از دنيا مى‌رفت و ماهى به صورت قبرستان سيار او زنده مى‌ماند! ۳- يونس عليه السلام و ماهى هر دو مى‌مردند و شكم ماهى قبر يونس عليه السلام مى‌شد، و زمين قبر ماهى، او در دل ماهى و ماهى در دل زمين تا روز رستاخيز دفن مى‌شدند. تفسیر نمونه احتمالات را جمع بندی کرده و تاکید کرده آيات متعددى كه مى‌گويد در پايان دنيا همه مى‌ميرند، نشان مى‌دهد كه زنده ماندن يونس عليه السلام يا زنده ماندن ماهى تا روز قيامت ممكن نيست، از این جهت احتمال سوم نزديك‌تر به نظر مى‌رسد. اين احتمال نيز وجود دارد كه اين تعبير، كنايه از مدت طولانى باشد، يعنى تا مدتى طولانى در اين زندان باقى مى‌ماند، چنان كه اين تعبير را در موارد مشابه آن نيز مى‌گويند كه: تا قيامت بايد در انتظار فلان مطلب بمانى.


یونس ۴۰ شبانه‌روز در شکم نهنگ قرار داشت و در این مدت نهنگ، برای آنکه یونس آسیبی نبیند غذایی نخورد. روز چهلم فرا رسید. یونس دوباره در حالتی که با سه نوع تاریکی یعنی شب، دریا و شکم ماهی مواجه بود با خدا مناجات کرد. پس از این ماجرا خدا دعای وی را اجابت کرد. امام خمینی در باره فرورفتن یونس به کام نهنگ براین باور است که معراج ‌‏حضرت یونس در شکم ماهی بود، همان‌طور که معراج رسول‌الله(ص) عروج آن ‌‏حضرت به ماورای جبروت بود.

خروج از شکم نهنگ

به فرمان خدا نهنگ به سطح دریا آمد و یونس را به ساحل دریا جایی که سه روز با نینوا فاصله داشت رها کرد. یونس که چهل شبانه‌روز غذایی نخورده بود در ساحل دریا افتاده بود. به امر خدا بوته‌ای بر بالای سر او رویانید. برخی آن را بوته کدو دانسته‌اند. یونس کدو را خورد و مأمور شد به نینوا بازگردد.

در برخی منابع ماجرای بلعیدن یونس را محلی نزدیک به نینوا دانسته‌اند. منابعی دیگر آن را بین زاب، از توابع شهر حَوِیجه در استان کرکوک، و رود دجله دانسته‌اند.

همچنین بر اساس گزارش‌هایی منطقه‌‌ای که خداوند یونس را به ساحل انداخت و بوته کدویی بر بالای سر او رویانید در اقلیم اقور سرزمینی میان موصل و رود فرات در جزیره عراق قرار داشته است.

بازگشت به محل مأموریت

یونس در هنگام بازگشت چوپانی را دید که در ابتدا وی را نشناخت. از او درباره اوضاع نینوا پرسید. چوپان ماجرای وقوع عذاب، توبه و ترحم خداوند بر آنان را برای وی توضیح داد و از تلاش مردم برای یافتن یونس خبر داد.

پس از آن یونس کرامتی از خود نشان داد. او گوسفندی که به خاطر خشکسالی قادر به دادن شیر نبود را صاحب شیر کرد. چوپان با دیدن این صحنه به هویت یونس پی‌برد. سپس هر دو از شیر گوسفند نوشیدند. یونس پس از آن به چوپان گفت به نینوا رفته و مردم را از بازگشت او باخبر کند و در صورت باور نکردن مردم، گوسفند به امر خدا سخن خواهد گفت و به این مطلب شهادت خواهد داد.

جایگاه در اسلام

گزارش‌های تاریخی و روایی متعددی وجود دارد که از احترام و ستودن پیامبر(ص) راجع به یونس حکایت دارد. در منابع حدیثی اهل‌سنت روایتی از پیامبر نقل شده است که در آن ضمن استفاده پیامبر(ص) از واژه برادر برای یونس نهی از برتری دادن خودشان بر وی کرده‌ است. در این روایت پیامبر کسانی که معتقد به برتری وی بر یونس شده‌اند را دروغگو خوانده است.

احترام پیامبر(ص) به یونس در گفتگوی با عداس مسیحی

زمانی که پیامبر در طائف پس از آزار و اذیت در باغی مشغول استراحت بود، از عداس مسیحی، خادم اهالی باغ، درباره شهر محل ولادت وی سؤال کرد. پس از آنکه گفت از اهالی نینوا است پیامبر گفت پس از شهر یونس بن متی هستی. پیامبر(ص) در گفتگوی با عداس یونس(ع) را مردی شایسته، برادر خود و پیغمبر خدا معرفی کرد. این مطالب موجب تعجب عداس شد. عداس دست و پای پیامبر را بوسید.

ذکر یونسیه

نوشتار اصلی: ذکر یونسیه‎

این قسمت از آیه ۸۷ سوره انبیاء «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» ذکر یونسیه گفته می‌شود. این آیه به توبه و مناجات یونس با خدا درون نهنگ اشاره دارد که پس از آن خدا دعای وی را اجابت کرد و به امر خدا از شکم نهنگ سالم خارج گشت.

در برخی از روایات فوائدی برای ذکر یونسیه از جمله رفع غم و اندوه گفته شده است. در گزارش‌هایی آمده است برخی عرفا ذکر یونسیه را برای تقویت نفس و قلب و نیز معرفت به خدا مناسب می‌دانستند.

شبهه ارتکاب گناه از سوی یونس

ترک محل مأموریت از سوی یونس(ع)، شبهه نفی عصمت وی با وجود دارا بودن مقام نبوتش را مطرح کرده است. پس از خروج یونس از قوم خودش و ترک محل مأموریتش، که در نهایت به بلعیده شدن وی در شکم نهنگ منجر شد، از کردار خود به خدا پناه آورد و به ستمکار بودن خودش اعتراف کرد. این مسأله موجب شد اقدام وی گناه تلقی شود و عصمت یونس(ع) مورد مناقشه قرار بگیرد. برخی در پاسخ به این پرسش بر این باورند ترک مأموریت یونس گناه نبوده است بلکه از نوع ترک اولی است. بدین معنا که یونس پس از اطمینان از وقوع عذاب تصور کرد مأموریت وی در میان قوم نافرمانش به پایان رسیده است. از این رو اهالی ساکن در نینوا را به حال خود رها کرد و از آنجا خارج شد. این اقدام وی ترک اولی تلقی شده است. بر این اساس بهتر (در اصطلاح: اولی) بود یونس در میان قوم خود می‌ماند و نسبت به نافرمانی آنان صبر بیشتری پیشه می‌کرد.

مدفن

برخی احتمال داده‌اند قبر وی در کوفه است. برخی نیز قبر وی را در حَلحُول از توابع الخَلیل در فلسطین دانسته است.

برخی نیز بر اساس روایتی از امام علی(ع) قبر وی را در کنار مسجد الحَمراء، یکی از چهار مساجد دارای قداست در کوفه، دانسته‌اند. در برخی منابع نیز مسجد حمراء به مسجد یونس بن متی منسوب است. براساس گزارشی امام علی(ع) در این مسجد نماز خوانده است سپس به قصد زیارت یونس به مرقد وی رفته است.

بر اساس گزارشی دیگر آرامگاه یونس بن متی در منطقه‌ای نزدیک به موصل قرار دارد. برخی وجود آرامگاه یونس در نزدیکی موصل را به قول مشهور نسبت داده‌اند.

اماکن منسوب

در منابع تاریخی اماکن متعددی به یونس(ع) منسوب شده است. برخی از این اماکن به محل دفن وی مربوط می‌شود. اختلاف در مدفن وی موجب شده بیش از یک مکان به مقبره وی منسوب شود.

دیر یونس

دیر یونس مکانی که به یونس منسوب است و در شرق دجله و نزدیک به موصل قرار دارد. در کنار این دیر چشمه‌ای است که به چشه یونس مشهور است و که برای تبرک در این چشمه غسل می‌کنند.

مقام یونس در الخلیل فلسطین

خطا در ایجاد بندانگشتی:
مسجد و مقبره منسوب به یونس نبی(س)، در نزدیکی شهر الخلیل

بر اساس برخی منابع یونس(ع) در فلسطین مدفون است. در شهر حَلحُول، ۵ کیلومتری شمال الخلیل در فلسطین، مقبره‌ای به یونس منسوب است. این مقبره مورد احترام یهودیان، مسیحیان و مسلمانان است. همچنین مرتفع‌ترین کوه در منطقه الخلیل به جبل یونس مشهور است.

مقام یونس در موصل عراق

گروهی از مورخان مدفن یونس را در محل مأموریت خود در منطقه باستانی نینوا در شمال کشور عراق می‌دانند. بر همین اساس در حومه شهر قدیمی موصل مقام و مسجدی به یونس(ع) منسوب است. این مقام در دوره سیطره گروه تروریستی داعش در موصل عراق توسط عناصر این گروه تخریب شد.

تپه توبه

در منطقه نینوا تپه‌ای به نام تپه توبه وجود داشته است. منازلی برای زائران این تپه توسط جمیله دختر ناصرالدوله حمدانی، حاکم دولت حمدانیان به مرکزیت موصل، ساخته شد و موقوفاتی برای آن ایجاد شده است. در برخی منابع، هفت بار زیارت این تپه برابر یک حج دانسته شده است. این مکان جایی است که قوم یونس هنگامی که عذاب را دیدند آنجا رفته و توبه کردند.

پانویس

  1. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۷.
  2. هاشمی بغدادی، المحبر، دارالآفاق الجدیدة، ص۳۸۸.
  3. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۹۷۸.
  4. سوره صافات، آیه ۱۳۹؛ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳.
  5. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۹۵
  6. ابن‌اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۴۰؛ نابلسی، الحضرة الأنسیة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۴.‏
  7. نابلسی، الحضرة الأنسیة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۴.
  8. سوره نساء، آیه ۱۶۳؛ سوره انعام، آیه ۸۶؛ سوره یونس، آیه ۹۸؛ سوره صافات، آیه ۱۳۹؛ سوره قلم، آیه ۴۸.
  9. سوره انبیاء، آیه ۸۷ و ۸۸.
  10. حمیری، الروض المعطار، ۱۹۸۴م،‏ چاپ دوم، ص۵۸۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳۷.‏
  11. حمیری، الروض المعطار‏، ۱۹۸۴م،، ص۵۸۵.‏
  12. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.
  13. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.
  14. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.
  15. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.
  16. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.
  17. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.
  18. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.
  19. طباطبایی،‌ المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۱۴-۳۱۵.
  20. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.
  21. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.
  22. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.
  23. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.
  24. مكارم شيرازى، ناصر،تفسير نمونه، ج۱۹، ص۱۷۴و۱۷۵.
  25. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.
  26. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل وجهل
  27. بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.
  28. هروی، الإشارات الی معرفة الزیارات‏، ۱۴۲۳ق‏، ص۶۲.
  29. هروی، الإشارات الی معرفة الزیارات‏، ‏۱۴۲۳ق‏، چاپ اول‏، ص۶۳.
  30. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۱.
  31. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق‏، ۱۴۱۵ق،‏ ج۷۴، ص۲۹۰.
  32. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق‏، ۱۴۱۵ق،‏ ج۷۴، ص۲۹۰.
  33. مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۷۸.
  34. مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۱۸۰.
  35. ، باشگاه خبرنگاران جوان.
  36. ، باشگاه خبرنگاران جوان.
  37. ، مؤسسه فرهنگی تبیان.
  38. ، سایت شفقنا.
  39. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۸۱.
  40. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۲۹۰؛ تمیمی سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۴، ص۲۱۳؛ نابلسی، الحضرة الأنسیة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۳.
  41. ابن‌الفقیه همدانی، کتاب البلدان، ۱۴۱۶ق، ص۲۱۱.
  42. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ص۲۶۲.
  43. براقی، تاریخ كوفه،‏ ۱۳۸۱ش، ص۱۰۳؛ براقی، تاریخ نجف، ۲۰۰۹م، ص۵۴.‏
  44. قره چانلو، جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی‏، ۱۳۸۰ش‏، ج۱، ص۲۸۹.
  45. تطیلی، رحلة بنیامین التطیلی، ۲۰۰۲م، ص۲۶۴.‏‏
  46. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۵۴۳؛ محلاتی، مآثر الکبراء تاریخ سامراء، ۱۳۸۴ش،‏ ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸.
  47. عبدری، رحلة العبدری، ۱۴۲۶ق، ص ۴۶۸؛ ابوالیمن علیمی، الأنس الجلیل، ۱۴۲۰ق، ج‏۱، ص۱۳۸.
  48. ، خبرگزاری ایکنا.
  49. ابن‌مستوفی، تاریخ اربل، ۱۹۸۰م، ج۲، ص۱۷۲.
  50. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.
  51. ، خبرگزاری ایسنا.
  52. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.
  53. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.
  54. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.

منابع

  • ابن ‌مستوفی، مبارک بن احمد، تاریخ اربل، عراق، دارالرشید للنشر، چاپ اول‏، ۱۹۸۰م.
  • ابن‌اثیر، عزالدین علی، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش.
  • ابن‌الفقیه همدانی، ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق همدانی، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • ابن‌جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق
  • ابن‌سعد، محمد بن سعد بن منیع هاشمی بصری، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق
  • ابن‌عساکر، علی بن حسن‏، تاریخ مدینة دمشق‏، محقق / مصحح: علی شیری، ‏دارالفكر، بیروت،‏چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابوالیمن علیمی، عبدالرحمن بن محمد، الأنس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، عمان، الخلیل، مکتبه دنیس‏، چاپ اول‏، ۱۴۲۰ق.
  • براقی، حسین‏، تاریخ كوفه، ترجمه سعید راد رحیمی‏، مشهد مقدس‏،‏ آستان قدس رضوی‏، چاپ اول،‏ ۱۳۸۱ش.
  • براقی، حسین‏، تاریخ نجف، محقق / مصحح: کامل سلمان جبوری، دارالمورخ العربی، بیروت‏، چاپ اول، ۲۰۰۹م.
  • بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش
  • تطیلی، بنیامین بن یونه،‏ رحلة بنیامین التطیلی، تعریب عزرا حداد، محقق / مصحح: عبدالرحمن عبدالله‏ شیخ، ابوظبی المجمع الثقافی‏، چاپ اول، ۲۰۰۲م.
  • تمیمی سمعانی، ابوسعید عبدالکریم بن محمد بن منصور، الأنساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی معلمی یمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
  • ثقفی کوفی، ابواسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة‌الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۲ق.
  • حمیری، محمد بن عبدالمنعم، الروض المعطار فی خبر الأقطار، محقق / مصحح: احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون‏، چاپ دوم، ۱۹۸۴م.
  • عبدری، محمد بن محمد، رحلة العبدری، دمشق، دار سعدالدین‏، چاپ دوم‏، ۱۴۲۶ق.
  • قره چانلو، حسین‏، جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی‏، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی‏، تهران،‏ چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • محلاتی، ذبیح الله‏، مآثر الکبراء تاریخ سامراء، قم‏، المکتبه الحیدریه‏، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • مقدسی، محمدبن احمد، احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی كدكنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمد النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • نابلسی، عبدالغنی بن اسماعیل‏، الحضرة الأنسیة فی الرحلة القدسیة، محقق / مصحح: اکرم حسن‏ علبی، بیروت‏، المصادر، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • هاشمی بغدادی، ابوجعفر محمد بن حبیب بن امیه، المحبر، تحقیق ایلزة لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بی‌تا،
  • هروی، علی بن ابوبکر، الإشارات الی معرفة الزیارات‏، محقق / مصحح: علی ‏عمر، قاهره مکتبة الثقافة الدینیة، ‏چاپ اول‏، ۱۴۲۳ق‏.
  • یاقوت حموی، معجم البلدان، شهاب‌الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.